فکر می کنید جامعه جوان غربی با این موضوع چگونه برخورد خواهد کرد؟ آیا ظرفیت لازم در جوانان غربی برای پذیرش این دعوت الهی وجود دارد؟
به نکته خوبی اشاره کردید " دعوت الهی" بله این اصطلاح بیشتر مناسب نامه رهبر مسلمانان است، حضرت آقا درواقع از موضع یک رهبر الهی جوانان را که فطرتی پاکتر نسبت به بقیه جمعیت کشورهای غربی دارند مورد خطاب قرار داده است. ایشان می خواهند جوانان غربی را به حقیقت رهنمون سازند همان حقیقتی که انسان غربی به شدت تشنه دریافت آن است.
نامه ای برای شما – اگر به دنبال کشف حقیقت هستید
در مقدمه گفتیم که جامعه غربی به این باور رسیده است که اندیشمندان و سیاستگزاران و حاکمان کشورهایشان تاکنون آنها را در راهی پیش برده اند که به جزء تباهی پیامدی برای آنها نداشته است و گفتیم که فطرت انسان غربی بیدار شده و دیگر مکاتب دست ساز بشری را برنمی تابد و به دنبال گمشده خود است ، گمشده ای که حاکمان شان آنرا پنهان کرده اند برای همین است که دین گرایی در غرب به شدت در حال گسترش است و البته انقلاب اسلامی بر سرعت آن افزوده است وگرنه رویکرد مردم به دین نتیجه سیاستهای غلطی است که قرنها در جوامع غربی اجراء شده و درنهایت شکست خورده است.
گروهایی مانند داعش را خود غربیها به دو منظور بوجود آورده اند یکی همان که گفته شد(به اصطلاح نابودی شیعه) ودیگری ارائه الگویی از اسلام که جمعیت تشنه فطرت ، خدا ، ایمان و دین با دیدن آن از فکر دین گرایی بیرون بیاید و یا حداقل به سوی ادیان ساختگی سوق داده شوند.
مخاطبین نامه امام خامنه ای را به سه دسته می توان تقسیم کرد.
دسته ای که وجدان بیداری دارند و از زیر بمباران اطلاعاتی رسانه های غربی بیرون آمده و بدنبال حقیقت می گردند که بلافاصله با دریافت پیام به آن ایمان خواهند آورد.
دسته دیگر که بیشتر تحت تاثیر تبلیغات دروغین غرب هستند با شک و تردید به آن نگاه خواهند کرد ولی این عده هم بالاخره حقیقت را کشف خواهند کرد منتهی کمی دیرتر و دسته سوم کسانی هستند که کاملا در نظام حاکم بر غرب استحاله شده اند که این گروه به مقابله با پیام رهبر مسلمانان برخواهند خواست که ما وظیفه داریم برای هر دسته برنامه داشته باشیم و بدون برنامه به دنبال باز نشر پیام نباشیم.
قابل ذکر است که حضرت امام خمینی (ره) با پیامهایش تمدن غربی را به چالش کشید و امروز امام خامنه ای با فراست مثال زدنی می خواهد تیر خلاص را بر تمدن الهادی غربی بزند.
چرا حضرت آقا شخصاً نامه را نگاشته اند؟ آیا مراکز فرهنگی و حوزه های علمیه نمی توانستند اینکار را انجام دهند؟
در گذشته هم اتفاق افتاده که در موضوع خاصی حضرت آقا شخصاً وارد میدان شده اند و این بدان علت است که بخشهایی که باید کاری را انجام دهند ظرفیت لازم را نداشته اند و یا در اثر بی بصیرتی نخواسته اند کاری را صورت دهند. شاهد بر آن بحث تهاجم فرهنگی است که حضرت آقا از سال 1376 به کرات بر وجود آن و همچنین تغییر سیاست و روش دشمن تاکید کردند ولی کسی گوشش بدهکار نبود فلذا حضرت اقا موضوع را با جوانان کشور مطرح نمودند که پس از آن موج مقابله با تهاجم فرهنگی در جامعه براه افتاد که ثمراتش را در فضای مجازی به عینه مشاهده می کنیم.
علت دوم این است که این پیام اگر از سوی مراجع آن در کشور صادر می شد حتماً دربرابرش موضع گیری می شد و مخاطبین از پذیرش آن سرباز می زدتد ولی به لحاظ جایگاهی که حضرت آقا در جامعه جهانی دارند و حقیقتاً بعنوان یک رهبر الهی شناخته شده اند ، پیام بیشتر و بهتر مورد پذیرش مخاطب قرار خواهد گرفت.
دنیا به این باور رسیده است که حضرت آقا حرفهایش و پیامهایش سیاسی نیست و هیچ وقت منافع شخصی در آن مدنظر نبوده و نیست و تماماً در راستای خیرخواهی برای جامعه بشری و چاره جویی برای مشکلات اصلی جهان است . این نکته مهمی است که هیچیک از رهبران دنیا از این خصوصیات برخوردار نیستند.
این ویژگی حضرت آقا در گسترش پیام بسیار موثر است.
با توجه به سابقه طولانی فعالیت در فضای مجازی چه روشهایی را برای بازنشر پیام حضرت آقا پیشنهاد می کنید؟
بنده چندین بار نامه حضرت آقا را با دقت خوانده و از زوایای مختلف آنرا بررسی کردم . جنگ نرم ، رسانه ، فرهنگی ، سیاسی و...
همانطور که عرض کردم حضرت آقا برای ادای تکلیف این پیام را داده اند ، بدینجهت بار اعتقادی پیام بسیار پررنگ تر از وجوه دیگر آن است فلذا کسانی هم که می خواهند این پیام را بازنشر کنند باید اینکار را بعنوان ادای نکلیف انجام دهند و اینطور نباشد که هرکس هر کاری می کند به دنبال درج نام و نشان خود در آن باشد .
حضرت آقا چندسال پیش بیانات مهمی در رابطه با فرهنگ و تهاجم فرهنگی داشتند ، در این سخنرانی فرمودند "عرصه فرهنگ عرصه جهاد است ، هرکس در این میدان وارد می شود باید الزامات آنرا مهیا نماید"(نقل به مضمون)
واما در باره بازنشر پیام ، یکی از اصلی ترین مراحل تهیه و نشر پیامهای عملیات روانی تولید پیام است و شاید مهمترین بخش آن . در مورد پیام حضرت آقا به جرات می توانم بگویم قوی ترین پیامی است که در عرصه جنگ روانی و نرم تولید شده است.
این پیام تمامی ویژگیهای پیام شاخص و برتر را داراست . سطوح پیام ، نوع پیام ، مخاطب شناسی ، موقعیت زمانی و ابزار انتقال پیام همه در خود پیام مستتر است فقط می ماند روشهای بازنشر آن .
آغاز انتشار پیام از شبکه های اجتماعی و موبایلی بوده ولی باید ً به فضای حقیقی هم سوق داده شود و در فضای مجازی هم شبکه های اجتماعی و موبایلی نقش تهییج مخاطب دارد ولی نمی تواند محتوا را بازنشر کند و می بایست در فضای وبلاگستان بصورت گسترده و با زبانهای مختلف بازنشر شود.
در شبکه های اجتماعی هم کارشناسان و فعالان این شبکه ها باید ضمن شناسایی گروههای مختلف هدف پیام را مطابق با ذائقه و سلایق آنها و با توسل و بکارگیری هنر به شکل زیبایی ارائه گردد همانطور که خود پیام دارای شاخصه های زیباشناختی است.
دوستان توجه داشته باشند که در غرب مخاطب ما در سیطره رسانه ها هستند و رسانه های غربی هم برخلاف ادعایشان نحمل شنیدن صدای مخالف را ندارند و خودسانسوری شدیدی هم بر آنها حاکم است فلذا مخاطب ما اسلام را همانگونه که رسانه ها ترسیم کرده اند تصور می کنند یعنی داعش با تمام خصوصیاتش ، خشن ، بدون منطق ، مخالف اندیشه و اندیشیدن و علم و دانش ...
مرحله اول شکستن تصویری است که در ذهن مخاطب شکل داده اند . خود پیام راه را به ما نشان داده است ، سئوالات و درخواست های حضرت آقا از جوانان ابزار خوبی برای ایجاد شک و تردید در ضمیر ناخودآگاه گروه هدف است . به نظرم اگر روی همین سئوالات کار کنیم از این مرحله عبور خواهیم کرد . پس کلمات کلیدی که در این مرحله بکار گرفته می شود سئوالات طرح شده در پیام است و جمله کلیدی اصلی هم می تواند " نامه ای برای شما ، اگر به دنبال کشف حقیقت هستید – letter for you % if you are looking the truth " باشد.
جوانان در هر کجای دنیا باشند دارای ویژگی های مشترکی هستند از جمله حقیقت طلبی ، روحیه انتقاد به وضع موجود ، تحرک و تغییرات در دیدگاه و رفتار و ... که متاسفانه در غرب غول عظیم رسانه ای همه خصوصیات جوانی و نوجوانی را در کنترل خود گرفته و بصورت نامحسوس هدایت شان می کند.
جوان غربی اگر بفهمد حاکمان و رسانه های غربی به او دروغ گفته است اعتمادش را نسبت به این دو گروه مرجع از دست خواهد داد البته گروههای مرجع دیگری هم هستند که کاملا در راستای منافع نظام سلطه هستند . هنرمندان و ورزشکاران و اساتید دانشگاهها که در دانشگاهها افراد مستقل هم وجود دارد که می توان از آنان برای پیام رسانی استفاده کرد.
جوان غربی برای کشف حقیقت لازم است ابتدا بفهمد که حقیقت را از او پنهان کرده اند سپس باید حقیقت را بی کم و کاست و از منبع اصلی آن دریافت کند.
برای شکستن حصار فکری مخاطب در فضای مجازی می توانیم از روشهای مرسوم هم استفاده کنیم. مثلا موسسات فرهنگی مسابقه بین المللی باعنوان "5 جمله مهم از نظر شما در نامه رهبر مسلمانان به جوانان غربی چیست؟" برگزار نمایند و جوایز را هم می توان بورسیه دانشگاه و مدرسه و یا جوایز مرتبط با علم و دانش انتخاب کرد و تعداد هم می تواند به تعداد سوره های قران کریم (114) و یا سالگرد تولد عیسی مسیح (2015) باشد.
این مسابقه را باید موسسات فرهنگی غیر دولتی برگزار نمایند تا مخاطب رغبت بیشتری برای مشارکت در آن را داشته باشد. مدت مسابقه هم باید محدود باشد تا متخصصین جنگ نرم از نتایج آن قدم و مرحله بعدی را برنامه ریزی نمایند.
مسابقه بعدی که لازم است اجرا شود و کاربرد خوبی در بازنشر پیام دارد ، مسابقه " آنچه که از اسلام تصور می کردم و اکنون کشف کردم" این مسابقه می تواند مدت دار باشد.
مسابقه " یک جمله زیبا و واقعی از اسلام" هم برای بازنشر پیام مهم است.
مسابقه طراحی (گرافیکی) با موضوع اسلام و همینطور طراحی تم های زیبای موبایل و ارائه رایگان برای عموم و طراحی تقویم دیواری سال 2015 که در آن سئوالات حضرت آقا تعبیه شده برای برنامه ما خوب و موثر است.
اینها پیشنهادهای اولیه است ولی باید منخصصین امر در هر حوزه در یک اتاق فکری جمع شوند و برنامه های دقیقی را طراحی نمایند.
یک نکته مهمی هم در این میان هست که باید مدنظرمان باشد . درسته که این پیام در شبکه های اجتماعی و موبایلی بازنشر شده ولی لازم نیست همه فعالان فضای مجازی انقلاب اسلامی را تشویق کنیم وارد این شبکه ها شوند که در اینصورت وارد زمین بازی دشمن خواهیم شد . ماموریتی که ما در این فضا داریم را باید کارشناسان و متخصصین امر انجام دهند نباید بسیج عمومی بدهیم.
همزمان با تهییج مخاطب برای مراجعه به اصل پیام لازم است پیام را در سطح وسیع و به زبانهای مختلف بازنشر کنیم که این را هم وبلاگ نویسان مسلمان باید انجام دهند. مراکزی هم باید تولید محنوا کنند و در اختیار وبلاگ نویسان قرار دهند.
لازم است ترجمه قرآن به زبانهای مختلف توسط وبلاگ نویسان مسلمان در سطح وسیع منتشر گردد.
در کنار این فعالیتها لازم است سیره نبی مکرم اسلام(ص) هم به زبانهای مختلف تهیه و منتشر گردد و همینطور یک کتابی که بصورت ساده اسلام را به مخاطب معرفی می کند.
نکته مهم : ما هرکاری را انجام می دهیم باید با برنامه باشد فلذا تشکیل اتاق فکر متشکل از فعالان فضای مجازی اعم از وبلاگ نویسان ، فعالان شبکه های اجتماعی ، فعالان شبکه های موبایلی ، متخصصین جنگ نرم ، جامعه شناسان ، روانشناسان و... لازم و ضروری است و یک شورایی برای ایجاد هماهنگی بین بخشی.
در پایان اگر نکته ای مدنظرتان است بفرمائید
بازهم تاکید می کنم برای بازتشر این پیام تاریخی باید شورای هماهنگی و یا سیستمی شبیه به این لازم است تا از تمام ظرفیتهای موجود استفاده شود .
یادمان باشد این پیام از سر خیرخواهی صادر شده و نامه ای پدرانه است به جوانان غربی.
فکر می کنم این پیام سرآغاز یک جنبش عظیم جهانی برای مقابله با نظام سلطه است پس باید خیلی مراقب باشیم که دشمنان در بازنشر آن انحراف ایجاد نکنند هم عوامل داخلی و هم خارجی . نباید وارد حاشیه ها شویم و تمام انرژی مان را برای انتقال پیام به مخاطب صرف کتیم.
و در نهایت اخلاص و اخلاص و اخلاص که اکر نباشد کارهایمان ابتر خواهد شد.
والسلام علیکم و رحمه الله
مصاحبه از مهدی کریمی کارشناس شبکه های اجتماعی و موبایلی پاونا